«تاريخ مدينه دمشق» اثر «ابن عساكر شافعي»، از جمله آثار كهن تاريخي است كه بخش بيان فضيلتهاي حضرت علي عليهالسلام در آن، چشمگيري و برجستگي خاصي دارد. اين كتاب، حاوي نكات ارزندهاي در جغرافياي تاريخي، سرگذشت دانشمندان، محدّثان و حافظان حديث شهر دمشق است. اين كتاب پس از پيشگفتاري مفصّل از پيشينه تاريخي دمشق، گفتار خود را در زندگينامه رجال، با نام احمد، يعني از پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله آغاز كرده، با ذكر احوال محدثان و ناموراني كه از شام ديدار كردهاند، به پايان رسانده است. اين مقاله، برداشت و گزيدهاي از اين کتاب است كه تقديم دوستداران آن امام هُمام ميگردد.
جلوههاي بيمانند
همزمان با شكلگيري و گسترش اسلام، جواني پرنشاط و حماسهساز، سرآمد ياران بود كه همانند و نظيري نداشت و چون خورشيدي ميدرخشيد. برخي از جلوههاي بيمانندي او بدين قرارند:
1. پيشگامي
علي عليهالسلام نخستين ايمان آور... به پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله بود كه «قثم بن عباس» آن را سبب اعتبار علي عليهالسلام ميدانست.
زيد بن ارقم ميگويد: «نخستين كسي كه با پيامبر نماز گزارد، علي بود».2
به گفته ابوذر غفاري، پيامبر صلياللهعليهوآله دست علي عليهالسلام را گرفته، به مردم نشان داد و فرمود: «هان! او اول كسي است كه به من ايمان آورد و او نخستين كسي خواهد بود كه در قيامت دست در دست من خواهد گذارد».3
2. يگانه برادر
هنگامي كه پيامبر خدا صلياللهعليهوآله ميان اصحاب، پيمان برادري بست، علي عليهالسلام را برادر خود ساخت. ابن عمر در گزارشي از اين ماجرا، اين سخن رسول الله صلياللهعليهوآله به علي عليهالسلام را نقل ميكند: «تو برادر من در دنيا و آخرت هستي!»
جابر در روايتي از پيامبر صلياللهعليهوآله ميگويد: «بر در بهشت اين جمله نوشته شده است: لا اله إلا الله، محمد رسولاللّه، علي اخو رسولالله».
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله به الهي بودن اين برادري اشاره كرده، ميفرمايد: «در قيامت اين ندا در آسمان طنين ميافكند كه بهترين پدر، پدر تو، ابراهيم است و برترين برادر، برادر تو، علي بن ابيطالب است».4
3. پرچمدار سپاه
پرچمداري در جنگ، والاترين منصبي بود كه قهرمانان نامور، عهدهدار آن ميشدند. رسول اكرم صلياللهعليهوآله در نبرد بدر، پرچم سپاه اسلام را به قهرمان جوان خود، علي بن ابيطالب عليهالسلام سپرد. ابن عباس، قتاده و حكم، علي عليهالسلام را صاحب پرچم سپاه اسلام در تمامي نبردهاي عصر رسالت ميدانند.5
4. سفير ويژه
يك سال پس از فتح مكه، سوره توبه نازل شد و رسول خدا صلياللهعليهوآله پس از اعزام ابوبكر، به وحي الهي، علي عليهالسلام را مأمور ابلاغ اين پيام نمود و بيدرنگ او را جايگزين ابوبكر - كه عازم مكّه بود - كرد و به سوي بيت الله اعزام نمود.
حارث بن مالك درباره اين فضيلت ميگويد:
«در مكه به ديدار سعد بن ابي وقاص آمدم و از او درباره مناقب علي عليهالسلام جويا شدم. سعد به چهار ويژگي علي كه خود ناظر آنها بود، اشاره كرد و گفت: اگر يكي از اين چهار منقبت را داشتم، هر آينه آرزو ميكردم كه در دنيا همچون نوح، عمر بلندي ميداشتم».
نخستين ويژگي كه سعد ابيوقاص برشمرد، اين بود كه رسول خدا صلياللهعليهوآله پس از اعزام ابوبكر، به علي عليهالسلام فرمود: «در پي ابوبكر برو و مأموريت را از او بستان و خود آن را به انجام برسان. علي عليهالسلام چنين كرد و ابوبكر از ميان راه به مدينه بازگشت و به رسول خدا صلياللهعليهوآله گفت: آيا از سوي خدا درباره ما چيزي نازل شده است؟ پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: خير، جز آن كه اين مأموريت تنها به وسيله من يا يكي از بستگانم (علي عليهالسلام) ميبايد به انجام برسد.
5. تنها در گشوده
پس از ساختن مسجدالنبي، بسياري از اصحاب گِرد آن خانه ساخته، دري از خانه خويش به مسجد گشودند. رسولخدا صلياللهعليهوآله در يك اقدام مهم، دستور به بسته شدن تمام آن درها داد؛ ولي در منزل خود و در خانه علي عليهالسلام را باز نگه داشت. برخي از ياران از گشوده بودن در خانه علي عليهالسلام گله كردند، اما پيامبر صلياللهعليهوآله اين اقدام را امتثال فرمان الهي دانست.
براء بن عازب از رسول خدا صلياللهعليهوآله نقل ميكند كه فرمود: من دستور بسته شدن تمام درها، جز درب منزل علي عليهالسلام را دادم؛ همانا من دري را نگشودم يا نبستم؛ مگر آن كه از سوي خدا مأمور به آن شدهام.
6. زوج كوثر
ازدواج علي و فاطمه عليهماالسلام، يك پيوند مقدس بود كه در راستاي انجام فرمان الهي انجام گرفت. پيامبر خدا صلياللهعليهوآله به فاطمه عليهاالسلام فرمود: همانا خداوند مرا به تزويج تو براي علي عليهالسلام توصيه فرموده است.
جابر بن عبداللّه ميگويد: رسول خدا صلياللهعليهوآله در اعتراض ياران نسبت به مَهر كم فاطمه عليهاالسلام چنين فرمود: «علي را من به ازدواج فاطمه درنياوردم؛ بلكه خداوند، اين وصلت را در شب معراج و نزد سدرهالمنتهي6 به انجام رسانيد».7
عبدالله بن مسعود هنگام تصدّي مسئوليت در كوفه، در حديثي از پيامبر صلياللهعليهوآله، به امتثال دستور الهي در انجام پيوند ميان علي و فاطمه عليهماالسلام اشاره کرده و گفته است: پس جبرئيل نزد من آمد و از ساخت بهشتي زيبا گزارشي تقديم كرد و گفت كه اين جنت را خداوند براي علي و فاطمه عليهماالسلام بنا كرده و آن را هديه و تحفة اين زوج ساخته است.
7. داناي امت
ابن ابي سليماي از ابن ابي رباح چنين سؤال كرد: آيا در ميان اصحاب محمد صلياللهعليهوآله داناتر از علي بن ابيطالب كسي وجود داشت؟ او پاسخ داد: قسم به خدا! هرگز كسي را جز او نميشناختم.
عايشه، علي عليهالسلام را اعلم مردم به سنت رسولخدا صلياللهعليهوآله ميدانست و ابنعباس اين حديث را از پيامبر صلياللهعليهوآله روايت كرد كه «علي صندوق و گنجينه دانش من است».8
سعيد بن مسيب ميگويد: در ميان اصحاب پيامبر صلياللهعليهوآله كسي نبود كه بگويد از من بپرسيد؛ جز علي بن ابيطالب]عليهالسلام[.
علي عليهالسلام خود ميگفت: قسم به خدا! آيهاي نازل نشده، مگر آن كه ميدانم براي چه و براي كه و در كجا نازل شده است.
8 . محرم راز
به گفتة سلمان فارسي، علي عليهالسلام محرم راز و اسرار پيامبر خدا صلياللهعليهوآله بود. او اين سخن را از رسولخدا صلياللهعليهوآله بيان ميدارد كه چنين فرمود: «علي بن ابيطالب، راز دار و صاحب سرّ من است».9
دفتر فضيلت
علي عليهالسلام تجسم فضيلتهاست و بر تارك هر فضيلتي، نام علي عليهالسلام ميدرخشد. احمد بن حنبل گفته است: براي هيچ كس از اصحاب پيامبر فضيلتي همچون فضايل علي وجود ندارد. گزيدهاي از فضايل او را نظاره ميكنيم:
1. برترين بشر
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله علي عليهالسلام را برترين بشر ميدانست و اين نكته ميان ياران او شهرت داشت. عطيه عوفي ميگويد: نزد جابر بن عبدالله رفتم؛ در حالي كه بر اثر كهولت سن، ابروانش بر روي ديدگانش افتاده بود؛ از او پرسيدم: از علي براي من سخن بگو. آن گاه جابر ابروان خود را با دستش بالا برد و گفت: «او برترين بشر بود».
2. عصاره انبيا
پيامبر خدا صلياللهعليهوآله، علي عليهالسلام را در داشتن فضيلتهاي مهم، مانند انبياي بزرگ ميدانست. ابيالحمراء به نقل از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميگويد: «هر كس بخواهد به علم آدم، فهم و دانايي نوح، حلم ابراهيم، زهد يحيي و جديّت و صلابت موسي بنگرد، همانا به علي بن ابيطالب نظاره نمايد».
3. سرآمد صديقان
صديق، مرد بسيار راستگو را گويند و در اصطلاح، كسي را گويند كه در تصديق آن چه بر رسالت آمده، به علم و قول و فعل، كامل باشد.
ابيليلي از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت ميكند كه فرمود: صديقان سهاند؛ حبيب نجار مؤمن آل ياسين و مؤمن آلفرعون و علي بن ابيطالب و او از آن دو برتر است.
حديث محبت
محبت و علاقه پيامبر صلياللهعليهوآله به علي عليهالسلام بسيار شديد بود. او به علي عليهالسلام عشق ميورزيد و ديگران را نيز به محبت علي عليهالسلام فرا ميخواند.
1. حبيب احمد
عايشه ميگويد: هيچ مردي را نزد رسول خدا صلياللهعليهوآله دوست داشتنيتر از علي نديدم.
اوج محبت پيامبر صلياللهعليهوآله به علي عليهالسلام را ميتوان در اين سخن امعطيه ملاحظه كرد که ميگويد: پيامبر، علي را به سريهاي اعزام كرده، پس رسول خدا را ديدم كه دستان خود را به آسمان بلند كرده، اين جمله را بر زبان ميراند: «خدايا! مرا مميران؛ تا آنكه علي را ببينم».10
محبت محمد صلياللهعليهوآله را ميتوان در هجرت علي عليهالسلام به مدينه، پس از ليلهالمبيت نيز نظاره كرد. ابي رافع ميگويد: وقتي پيامبر از رسيدن علي به مدينه خبردار شد، فرمود: علي را نزد من فرا خوانيد. به پيامبر گفته شد كه او توان راه رفتن ندارد. آنگاه پيامبر خود به ديدار علي رفت و پس از ديدن علي، او را در آغوش گرفت و از اين که قدمهاي علي ]بر اثر طي كردن راه مكه تا مدينه[ ورم كرده بود و از آن خون ميچكيد، گريست و بعد آب دهان را با دست مباركش بر روي قدمهاي علي ماليد و براي سلامت و عافيت او دعا كرد و از آن پس، پاي علي بهبود يافت و تا هنگام شهادت، هيچ عارضه و دردي در آن ديده نشد.
2. ترويج دوستي
پيامبر صلياللهعليهوآله ياران و پيروان خود را بر محبت علي عليهالسلام توصيه ميکرد و آن را جواز عبور در قيامت ميدانست. ابن عباس در حديثي از رسولخدا صلياللهعليهوآله به ديگر ثمره دوستي حضرت اميرعليهالسلام اشاره کرده، فرمود: «حب علي بن ابيطالب گناهان را از بين ميبرد، آنگونه كه آتش هيزم را ميسوزاند».
3. نشان نفاق
در نظر پيامبر صلياللهعليهوآله كسي به علي عليهالسلام بغض نميورزد؛ مگر آن كه منافق، فاسق يا دنياگرا باشد.11
به گفته جابر و ابي سعيد خدري، نفاق مردم در عهد رسالت، با بغض و كينه آنان به علي بن ابيطالب عليهالسلام شناخته ميشد.
سويد بن غفله ميگويد: عمر مردي را ديد كه با علي مخاصمه ميكند. او رو به آن مرد كرد و گفت: گمان ميكنم كه تو از منافقان باشي؛ زيرا خود از پيامبر شنيدم كه ميفرمود: علي نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسي است؛ جز آن كه بعد از من پيامبري نيست.
عباده بن صامت ميگويد: ما فرزندانمان را با محبت به علي بن ابيطالب ميآزموديم و اگر ميديديم كه كسي علي را دوست ندارد، پي ميبرديم كه او از ما نيست.
قيس بن حازم اين كلام را از ام سلمه، همسر پيامبر صلياللهعليهوآله نقل ميكند كه فرمود: هر كس علي و دوستانش را دشمن دارد، همانا پيامبر خدا را دشمن داشته است؛ زيرا شاهد بودم كه پيامبر او را دوست ميداشت.
وصف وصي
حضرت محمد صلياللهعليهوآله از آغاز رسالت تا هنگامه رحلت، در عرصهها و جايگاههاي مختلف، در معرفي جانشين پس از خود تلاش كرد و علي عليهالسلام را به عنوان امام و خليفة پس از خود به ياران معرفي کرد. برخي توصيفات پيامبر صلياللهعليهوآله:
1. اميرمؤمنان
از ديدگاه پيامبر صلياللهعليهوآله، جايگاه علي عليهالسلام در ميان امّت، همچون پدر نسبت به فرزند است12 و علي عليهالسلام به عنوان پيشوا داراي چنين حقي است.
انس ميگويد: نزد رسول خدا نشسته بودم كه علي بن ابيطالب وارد شد. پيامبر رو به من كرد و فرمود: انس! من و او ]علي[ حجت خدا براي مردمان هستيم.
عايشه از «سيد المسلمين» ناميده شدن علي عليهالسلام از سوي پيامبر صلياللهعليهوآله خبر ميدهد و ميگويد: به پيامبر گفتم: يا رسول اللّه! مگر شما سيد المسلمين (آقاي مسلمانان) نيستيد؟ پيامبر پاسخ داد: من خاتم النبيين و رسول پروردگارم و علي سيدالمسلمين است.
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله به كودكان و نوجوانان مسلمان نيز اميرمؤمنان بودن علي عليهالسلام را ميآموخت. بريده اسلمي ميگويد: رسول الله به ما توصيه ميكرد كه در هنگام سلام كردن به علي، او را «اميرالمؤمنين» خطاب كنيم؛ سپس ميگويد: من در آن هنگام 7 ساله بودم.
2. راه راست
گام نهادن در صراط مستقيم و مصون ماندن از انحراف يكي از آثار امارت و خلافت علي عليهالسلام است كه پيامبر صلياللهعليهوآله بدان اشاره نموده است. حذيفه ميگويد: نزد رسول خدا از «خلافت» و جانشيني ايشان سخن به ميان آمد، آن حضرت پيروي از علي را هدايتبخش دانست و فرمود: او شما را به راه راست رهنمون ميسازد.13
انس بن مالك نيز سلمان فارسي را واسطه قرار داد تا از جانشيني پيامبر صلياللهعليهوآله و زمامداري امت پس از رسول خدا صلياللهعليهوآله از حضرت سؤال نمايد؛ سلمان در حضور پيامبر صلياللهعليهوآله اين پرسش را مطرح كرد و وي در پاسخ علي عليهالسلام را به عنوان برادر، وزير و خليفه پس از خود معرفي كرد و او را بهترين يادگاري برشمرد كه در اجراي دين گام برميدارد.
2. ماجراي غدير خم
غدير خم يك روز ماندگار در تاريخ اسلام است. سعد بن ابيوقاص ميگويد: پيامبر در روز غدير خم علي عليهالسلام را بلند كرد و رو به مردم كرد و فرمود: ايّهاالنّاس! چه كسي مولاي شماست؟ مسلمانان گفتند: خدا و رسولش. آن گاه پيامبر فرمود: هر كس كه من مولاي اويم، علي، مولاي اوست؛ پروردگارا! با دوستدارانش دوست و با دشمنانش دشمن باش.
ابوهريره نيز ضمن نقل حادثة فوق، از تبريك اصحاب ياد ميكند و ميگويد: عمر بن خطاب نزد علي آمد و گفت: «بخ بخ لك يا ابن ابيطالب» (بشارت باد بر تو يا علي)؛ از اين پس، تو مولاي من و هر مسلمان گشتي.
ابوهريره همچنين به نزول آية «أليوم أكملت لكم دينكم»، پس از انجام اين مأموريت، پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله اشاره كرده، از نيكو بودن روزهداري در روز 18 ذيالحجه (روز غدير خم) ياد ميكند.
يك نكته
بزرگي از بنيهاشم ميگويد: مردي را در شام ديدم كه نصف صورت او سياه شده بود و آن را ميپوشانيد. از وي سبب اين سياهي را پرسيدم. او در پاسخ گفت: من نسبت به علي بن ابيطالب دشمني داشتم و در گفتار از او به بدي ياد ميكردم. شبي در خواب، كسي نزدم آمد و گفت: آيا تو همان كسي هستي كه به علي جسارت ميكني؟ در آن حال وي به صورتم زد و صبح كه از خواب بيدار شدم، ديدم كه نيمي از صورتم سياه است؛ همان سياهي كه تو آن را ميبيني.
يك گفته
عمر بن خطاب ميگويد: از پيامبر ويژگيها و خصالي براي علي شنيدم كه هر آينه اگر يكي از آنان را آل خطاب داشتند، برايشان زيباتر از طلوع خورشيد ميبود.
روزي من، ابوبكر، عبدالرحمن بن عوف، عثمان، ابوعبيده جراح و تعدادي از اصحاب رسول خدا براي ديدار پيامبر صلياللهعليهوآله راهي خانه امّ سلمه شديم و از او درخواست ملاقات با پيامبر را كرديم، امّ سلمه در پاسخ گفت: وي در خانه است و هم اكنون بيرون ميآيد. در آن حال، رسول اللّه بيرون آمد و ما دور او حلقه زديم. پيامبر دست خود را بر شانه علي زد و فرمود: فرزند ابيطالب! افتخار كن که تو در ميان مؤمنان داراي هفت ويژگي خاص هستي:
1. اولين ايمان آورنده به من هستي
2. داناترين فرد به ايام الله هستي
3. با وفاترين فرد به پيمانهاي الهي ميباشي.
4. مهربانترين كس به مردم هستي.
5. عادلترين آنان ميباشي.
6. بزرگترين فرد و داراي والاترين جايگاه در نزد خداوند ميباشي
منبع:نورپرتال